شعر و داستان های کوتاه

شعر و داستان های کوتاه

مهسا

اول سلام به همه بازدیدکنندگان محترم،بعدشم اینکه خوش اومدین به وبم،اینجا همه چی میتونین پیدا کنین،حتما به قسمت موضوعات برین و به بقیه مطالب هم سر بزنید،یه خواهش کوچولو هم دارم ازتون ......**نظر فراموش نشه**....... خوب دیگه هیچی،ممنون که اومدین وبم،دیگه مزاحمتون نمیشم.

موضوعات

زیست شناسی

فیزیک

جمله و شعر

جوک

چیزای باحال از همه جا

عکس و تصاویرخطای دید

نجوم

تاریخی

داستان های کوتاه وقشنگ

عاشقانه ها


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شعر و داستان های کوتاه و آدرس science-essay.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پیوند ها

باران شیشه ای

..:SHAK:..

مریم پاییزی

همه چي

دانلودترانه عکس آهنگ مهدی مطورعلیان

█▀▀▓▒▓▀افزایش امار▀▓▒▓▀▀█

آموزش به همراه تفریح

ستاره مشرقی

ردیاب ماشین

جلوپنجره اریو

اریو زوتی z300

جلو پنجره ایکس 60

مطالب اخير

8اختراعی که اتفاقی اختراع شدند

تحصیل کرده ترین کشور های دنیا...

سرطان را با DNAکنترل کنید

ایول حالگیری.......

........

چه قدر زود دیر میشود....

مداد قرمز...

قلب هدیه.....

شجاعت یعنی این...

تنها سوال من...

تاحالا دقت کردین........

بخندیم یه کم....

ضد پسر

نويسندگان

مهسا

پیوند های روزانه

مریم پاییزی

کلوپ دختران

دنیای رنگارنگ

سه خواهر.....

nadia

ووروجک روزگار

BURNING LOVE

.......***انجمن حمایت از حیوانات***......

عشق هرگز نمیمیرد

..:..:*خانم بلا*:..:...

حمل و ترخیص خرده بار از چین

حمل و ترخیص چین

جلو پنجره اسپرت

الوقلیون

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com

امكانات جانبي

RSS 2.0

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 73
بازدید ماه : 73
بازدید کل : 11529
تعداد مطالب : 173
تعداد نظرات : 107
تعداد آنلاین : 1




Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت


چه قدر زود دیر میشود....


 

 

 

مرد جوانی ، از دانشكده فارغ التحصیل شد . ماه ها بود كه ماشین اسپرت زیبایی ، پشت شیشه های یك نمایشگاه به سختی توجهش را جلب كرده بود و از ته دل آرزو می كرد كه روزی صاحب آن ماشین شود .
 مرد جوان ، از پدرش خواسته بود كه برای هدیه فارغ التحصیلی ، آن ماشین را برایش بخرد .
او می دانست كه پدر توانایی خرید آن را دارد .
بلأخره روز فارغ التحصیلی فرارسید و پدرش او را به اتاق مطالعه خصوصی اش فرا خواند و به او گفت :
من از داشتن پسر خوبی مثل تو بی نهایت مغرور و شاد هستم و تو را بیش از هر كس دیگری دردنیا دوست دارم .
 سپس یك جعبه به دست او داد . پسر ، كنجكاو ولی ناامید ، جعبه را گشود و در آن یك انجیل زیبا ، كه روی آن نام او طلاكوب شده بود ، یافت .
با عصبانیت فریادی بر سر پدر كشید و گفت : با تمام مال و دارایی كه داری ، یك انجیل به من میدهی؟
كتاب مقدس را روی میز گذاشت و پدر را ترك كرد .

سالها گذشت و مرد جوان در كار وتجارت موفق شد . خانه زیبایی داشت و خانواده ای فوق العاده .
یك روز به این فكر افتاد كه پدرش ، حتماً خیلی پیر شده و باید سری به او بزند .
از روز فارغ التحصیلی دیگر او را ندیده بود .
 اما قبل از اینكه اقدامی بكند ، تلگرافی به دستش رسید كه خبر فوت پدر در آن بود و حاكی از این بود كه پدر ، تمام اموال خود را به او بخشیده است .
 بنابراین لازم بود فوراً خود را به خانه برساند و به امور رسیدگی نماید .
هنگامی كه به خانه پدر رسید ، در قلبش احساس غم و پشیمانی كرد . اوراق و كاغذهای مهم پدر را گشت و آنها را بررسی نمود و در آنجا، همان انجیل قدیمی را باز یافت .
در حالیكه اشك می ریخت انجیل را باز كرد و صفحات آن را ورق زد و كلید یك ماشین را پشت جلد آن پیدا كرد .
در كنار آن ، یك برچسب با نام همان نمایشگاه كه ماشین مورد نظر او را داشت ، وجود داشت .
روی برچسب تاریخ روز فارغ التحصیلی اش بود و روی آن نوشته شده بود :
تمام مبلغ پرداخت شده است .

                                       ..........**نظر یادتون نره**............

 



نظرات شما عزیزان:

سیمین
ساعت15:40---16 دی 1391
مهساجون اپم میای تبادل لینک؟
ببخشیدیکی ازمطلب هات روبردم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





شنبه 16 دی 1391برچسب:,

|